logo

1400/9/12 - گفتگو با سفیر انجمن کلیوی بمناسبت روز جهانی معلولین

فیروزه ای که ثابت کرد از جنس طلاست

۱۲ آذر روز جهانی معلولین است، روز افرادی است که با اراده و پشتکار، به ناتوانی های جسمی خود «نه» می گویند و با ارزش های واقعی خود زندگی می کنند.
+drow.ItemArray.GetValue(6).ToString() +

به گزارش روابط عمومی انجمن کلیوی استان زنجان، بسیاری از ما وقتی با افرادی که با وجود محدودیت های فراوان در اوج امید زندگی می کنند و اطرافیان را نیز به سمت امیدواری سوق می دهند، روبرو می شویم از خودمان خجالت می کشیم که با وجود سلامت کامل، از همه توان خود برای رسیدن به قله های موفقیت استفاده نمی کنیم.

تعداد این عده که توانمندی را به معلولیت گره زده اند در جامعه کم نیست و بسیاری از آنها قادرند با اندک یاری از سوی کسانی که باید یاری رسان آنها باشند خود را  در  زندگی و ورزش مورد علاقه موفق تر کنند .

فیروزه ای که تنها آرزویش، موفقیت در ورزش مورد علاقه اش است  تنها خواسته اش ، تامین حداقل تجهیزات در ورزش  پاراگلایدر است که حمایت مسئولین را می‌طلبد.

به همین مناسبت با یکی از بانوان ورزشکار معلول کشور  که علی رغم داشتن معلولیت، توانایی های خود را به اثبات رسانده  گفتگو کردیم.

لطفا خودتان را معرفی کنید ؟

فیروزه سلطان محمدی هستم  ۴۲  ساله اهل زنجان، در یک خانواده ۷ نفره  با سطح مالی متوسط رو به پایین به دنیا آمده ام ، پدرم کارگر ساختمانی  و مادرم خانه دار است، در کودکی دختری شیطون بودم (البته الانم کودک درونم فعال است ) و با خواهر و مادرم برای گذران زندگی فرش بافی میکردیم ، در  ۱۳ سالگی به شدت بیمار شدم و بیماری روز به روز بدتر میشد حتی توانایی راه رفتن نداشتم و در زنجان پزشکان نتوانستند بیماری ام رو تشخیص بدهند و به تهران جهت درمان رفتم و پزشکان تشخیص  یک بیماری صعب العلاج  لوپوس را دادند و باید مادام العمر دارو مصرف کنم .


لوپوس یکی از انواع بیماری خود ایمنی است و زمانی رخ می دهد که سیستم ایمنی بدن بیمار شروع به حمله بافت ها و اندام های بدن خود فرد می کند. این حملات باعث التهاب، ورم و آسیب دیدن نقاط مختلف بدن همچون مفاصل، پوست، کلیه ها، خون، قلب و ریه می شود.

چطور با این بیماری کنار آمدی ؟

اوایل بیماری که در بیمارستان بستری بودم  تا حدودی دچار افسردگی شدم ، ولی بعد از یک مدتی به خودم آمدم و گفتم تا چه زمانی باید بنشینم و افسوس بخورم شاید در دید خدا من باید خاص باشم  و این چنین زیباتر میشه  زندگی من ، و با وجود بیماری  دوباره به زندگی توانستم برگردم  و در سن ۱۵ سالگی ازدواج کردم ، دو سال بعد  صاحب فرزند پسر شدم،  به تحصیلاتم نیز  ادامه دادم و بعد از پایان تحصیلات استخدام علوم پزشکی شدم  و ۱۳ سال در روستاهای اطراف شهرستان ابهر در مراکز بهداشت  به عنوان پرستار به بیماران خدمات رسانی کردم سپس به زنجان انتقال پیدا کردم  .

چطور شد که ورزش، پرواز با پاراگلایدر رو انتخاب کردی؟

مشکلات زندگی روز به روز بیشتر می‌شد و به دلیل اینکه مشکلات  تأثیری بر روحیه نگذارد و بتوانم مادر خوبی برای فرزندم باشم، دنبال ورزشی بودم که در سال ۸۹ اتفاقی با  ورزش پاراگلایدر  آشنا شدم و با وجود اینکه پزشک معالجم با وجود مشکلات  بیماری ام توصیه ای به انجام این ورزش نداشت ولی علی‌رغم این توصیه ها من  این ورزش را انتخاب کردم و دوره های مرتبط  از جمله دوره امنیت پرواز را گذراندم تا بهترین شکل در مسابقات شرکت کنم که خوشبختانه موفق هم شدم و چندین سال  در مسابقات بین اللملی  مقام کسب کردم . و همچنین رکورد پرواز مسافت ۹۵ کیلومتری زنجان تا ابهر نیز از موفقیت های بنده است .

چطور شد که مصدوم شدی؟

در سال ۹۶  با وجود تجهیزات کهنه ای که داشتم برای مسابقات جهانی آماده می‌شدم ،  باوجود هزینه های بالای زندگی و  هزینه تعمیرات پاراگلایدر  به تنهایی از پس هزینه‌هایش برنمی‌آمدم. با خودم فکر می کردم تا زمان برگزاری مسابقات جهانی یک اسپانسر پیدا می‌کنم تا امکانات و تجهیزات را برای پرواز در مسابقات جهانی تهیه کند، که متاسفانه در یکی از تمرینات برای آمادگی مسابقات از  ارتفاع ۶۰ متری سقوط کردم و مشکلات بیماری ام شدید تر شد  و به مرحله دیالیز نیز رسیدم و معلولیت شدید در پا نیز اتفاق افتاد ، ولی باز روحیه ام را نباختم و به کار و فعالیت ورزشی ادامه دادم .

چطور با وجود معلولیت، باز هم ورزش را کنار نگذاشتی؟

۷ ماه از آسیب دیدگی‌ام گذشته بود که از بستر بیماری بلند شدم و  دوباره فعالیت‌های ورزشی را از سر گرفتم. در باشگاه بدنسازی تمریناتم را آغاز کردم.
یک روز در باشگاه برای تقویت پاهایم حرکتی انجام می‌دادم که خانمی که  اصلاً مرا نمی شناخت و از مشکل  معلولیت من با خبر نبود ، به من گفت این حرکت  را اشتباه انجام می‌دهی . بعد  عصایم را برداشتم که در آن لحظه  پی به معلولیت من برد و فهمید در پاهایم دچار مشکل هستم. به من گفت تو اگر ناراحت نمی‌شوی به هیأت جانبازان و معلولان استان زنجان مراجعه کن تا در سطح قهرمانی به ورزش ادامه دهی و موفق شوی و بعد از مخالفت های خانواده برای حضور در هیئت ورزش جانبازان ورزش پارادومیدانی را  شروع کردم و در مسابقات کشوری مقام کسب کردم.

بهزیستی به عنوان نهاد حمایتی در موفقیت شما نقشی داشت؟

بنده رابطه زیادی با بهزیستی ندارم فقط به دلیل بیماری کارت معلولیت  دارم و تا حالا استفاده ای نکردم.

شنیدم که اوایل بیماری کرونا، با وجود بیماری زمینه ای به پرستاری بیماران کرونایی بپردازی چطور شد این تصمیم رو گرفتی؟

وقتی که بیماری  کرونا همه گیر شد، با اینکه کارم به گونه ایست که می‌توانستم دورکاری کنم و با هیچ کس ارتباط نداشته باشم ولی تصمیم گرفتم برای بیماران کاری انجام دهم تا قدم ناچیزی برای کاهش آلام و رنج مردم برداشته باشم. برای حضور در بیمارستان با اعتقاد عجیبی که به استخاره داشتم ، استخاره قرآن گرفتم و خوب آمد، و به مدت ۱۶ ماه در بخش کرونا  بیمارستان  ولیعصر(عج) به پرستاری بیماران کرونایی پرداختم.

آیا بخاطر معلولیت مورد رنجش اطرافیان قرار گرفته اید؟

نمی توانم بگویم که نشده ام  گاهی از سوی همکاران  بارها مورد تمسخر قرار می گرفتم حتی راه رفتن من را مورد تمسخر قرار می‌دادند  ولی من سعی می کردم با خنده به دوستانم بفهمانم که من هیچ فرقی با شما ندارم و می‌توانم با وجود معلولیت  به اهداف ام برسم.آیا به نظر شما معلولیت محدودیت است؟

چه انتظاری از مردم در مواجهه با یک فرد دارای معلولیت دارید؟

انتظار خاصی نداریم ولی شان و شخصیت افراد دارای معلولیت حفظ شود و نگاه مردم به این افراد ترحم آمیز نباشد زیرا معلولین ثابت کرده اند که در همه عرصه ها موفق تر بوده اند . ما احتیاج  به دلسوزی کسی نداریم ما احتیاج داریم  حقی که باید در جامعه داشته باشیم را داشته باشیم .

مناسب سازی شهری در زنجان برای معلولین چطور است ؟

متاسفانه  بعضی از مراکز از جمله فیزیوتراپی ها و خدمات پزشکی ، ATMها و….مناسب سازی درستی نیست. ما دوست داریم خودمان کارمان را انجام دهیم و یا معابری برای روشندلان طراحی میشه که پایانش به ناکجا آباد است و درست طراحی نشده است و خواستاریم که زیرساخت های شهری برای جامعه معلولین و نابینایان درست شود زیرا ما نیز مثل بقیه حق و حقوقی  در این جامعه داریم .

آیا به نظر شما معلولیت محدودیت است؟

معلولیت مطمئنا محدودیت پیش می آورد ولی ما باید خودمان باید تلاش کنیم از محدودیت ها خارج شویم که بنظر بنده محدودیت در ذهن است ما می‌توانیم بال نداشته باشیم ولی پرواز کنیم .

در پایان

این بانوی موفق به همه ثابت کرده که می توان با وجود معلولیت هم، شاد و باانرژی زندگی کرد، انگیزه و اراده وی امید را به همه معلولین می دهد، ناتوانی جسمی سخت است اما با قبول این ناتوانی می شود شیوه ای برای زندگی پیدا کرد که متناسب با این شرایط و موقعیت باشد.

موفقیت برای همه افرادی است که بهترین تصمیم را در سخت ترین شرایط می گیرند.



پیام شما:

 




© 2024 - انجمن خیریه حمایت از بیماران کلیوی استان زنجان

زنجان، آزادگان، انتهای خیابان فروردین
02433411203-5
English Website